loading...
خط عشق
faryad بازدید : 13 یکشنبه 05 آبان 1392 نظرات (0)

دیگر بی تو  مست نمی شوم

نه در نارنجستان های این شهر

نه در  غرقابه های عطرهای عربی و فرانسوی

من به جست و جوی تو حتا بوی زندگی را از یاد بردم.

از اینکه بوی تو نمی دهم به ستوه آمده ام.

تمام این دنیا بی بوی تو  تکرار دشمنی با راسو است

آه که این دشمن ناتوان تنها اسمش زندگی است .

 

 

دیگر نه غروب لازم است

نه سحر

نه  عکس چهره ات

و نه هیچ ساحل و بارانی

من همیشه  دلگیرم بی هیچ بهانه

 

چند روزی است که سینه ام سنگینی می کند

و تمام بدنم به یک لحضه سست می شود.

به یک لحظه یادت تلخی زهریست که به مرگ میرسانم

 

تمام زنان این شهر بیوه شده اند انگار

و حتا تمام دخترانش بیوه احساس

و تو هنوز باکره ترین پاکی این دنیای من هستی.

 

هنوز شب ها بیاد نبودنت لالایی می سرایم

نیمه شب از کابوس تو بیدار میشوم

و چون برمی خیزم گیج این دنیا هستم

که حس بیگانگی ام تا آخر روز به دور سرم می چرخد

 

چه کس باور میکند  که یک عشق اینچنین تن را ضعیف کند

آه زهرای من؛ دلم لطیف شده است و

آنچنان قوی  که بی باکی اش به عمق نبودنت  هجوم می آورد

 

افسوس که هرچه تکان ات می دهم

بازهم مبهوت روزگاری و تسلیم شده ای

و عشق هی مرا میراند

 

عشق من بوی خون می دهد

عشق تو بوی لطافت می دهد هنوز

و این یعنی من بی تاب نبودنت جنگ می خواهم

و تو بی بودنم در کنارت با عشق من زندگی می کنی

آری دل تو  بزرگتر است و جوشش عشق در آن فصلی نیست


ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 130
  • کل نظرات : 2
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 57
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 43
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 43
  • بازدید ماه : 43
  • بازدید سال : 48
  • بازدید کلی : 3,356