loading...
خط عشق
faryad بازدید : 9 یکشنبه 14 مهر 1392 نظرات (0)
 از  هفت و نیم تا الان که 9 می باشد  مشغول وبگردی ام .  هیچ کاری نکردم خدایا قول قول دیگه با برنامه باشم

می رم موهای مامان رو رتگ بگذارم...


faryad بازدید : 8 شنبه 13 مهر 1392 نظرات (0)


خیلی مواظب باش!!!

اگه باشنیدن صداش دلت لرزید…

اگه از بدی هاش فرار نکردی و موندی…

دیگه تمومه…!!!

اون شده همه ی دنیـــــــــــــــــــات


faryad بازدید : 12 شنبه 13 مهر 1392 نظرات (0)

به هوش باش!

وقتی تلفن روی آیفون باشد هر حرف و سخنی را می زنی؟

یادت باشد عالم روی آیفون است

هم صوتی و هم تصویری!

خداوند هم صدای ما را می شنود و هم تصویر ما را می بیند!

«إن الله بعاده خبیر بصیر»

«خداوند نسبت به بندگان خود هم با خبر است و هم بینا!»

اوج پرواز



faryad بازدید : 11 شنبه 13 مهر 1392 نظرات (0)

داشتم عکسهای 80سال پیش اروپا و امریکا رو نگا میکردم درست حال و هوای الان.ماها که تو ایرانیم در واقع هم اینده رو میبینیم از طریق ماهوارها و هم در دوران حال هستیم هم گذشته.داریم یواش یواش پیشرفت میکنیم.داریم به انسان به عنوان اشرف مخلوقات نگاه میکنیم اینکه یه انسان باید همیشه در بهترین امکانات و راحترینشون باشه.

کاش میشد این دوران را جهشی خوند یا اینکه پول داشتیم میرفتیم اون ور اب ی چند صباحی هم اونجا میگذروندیم. دوران دانشجوئی جوری میشه که هر چقدر هم پول داشته باشی انگار ی جورای تو فشار مالی هستی چون مجبوری از شامپو تا ماکارانیت رو خودت بخری حتی روغن و برنج.کلاسامون هنوز درست تشکیل نمیشه.میام از کتابخونه کتاب میگیرم میرم خونه.


faryad بازدید : 10 پنجشنبه 11 مهر 1392 نظرات (0)
الو...؟خونه ی خدا؟؟

خدایانذاربزرگ شما لو...الو...

سلام کسی اونجانیست!؟؟مگه اونجاخونه ی خدانیست؟؟

بس چراکسی جواب نمی ده؟

یهویه صدای مهربون...!

مثل اینکه صدای یه فرشتس...بله باکی کارداری کوچولو..؟

خداهست؟باهاش قرارداشتم قول داده امشب جوابموبده..

بگومن میشنوم..

کودک متعجب پرسید مگه توخدایی؟من باخداکاردارم..

هرچی میخای به من بگوقول میدم به خدابگم..

صدای بغض آلودش گفت یعنی خدامنودوست نداره؟؟؟

فرشته ساکت بودبعدازمکثی نه چندان طولانی:نه خداخیلی دوست داره مگه کسی میتونه تورودوست نداشته باشه؟؟

بلوراشکی درچشمانش حلقه زده بودبافشاربغض شکست وبرروی گونه اش غلطیدوباهمون بغض گفت:اصلاخداباهام حرف نزنه گریه میکنما.

بعدازچندلحظه هیاهوی سکوت..بگوزیبابگوهرآنچه هرآنچه راکه بردل کوچکت سنگینی میکند بگو..

دیگه بغض امانش رابریده بود..بلندبلندگریه کرد وگقت:خداجون خدای مهربون خدای قشنگم..می خواستم بهت بگم توروخدانذار یزرگ شم توروخدا...

چرا؟این مخالف تقدیره..چرادوست نداری بزرگ بشی؟

آخه خدامن توروخیلی دوست دارم قدمامانم ده تادوستت دارم اگه بزرگ شم نکنه مثل بقیه فراموشت کنم؟؟نکنه یادم بره یه روزی بهت زنگ زدم؟نکنه یادم بره هرشب باهات قرار داشتم؟مثل خیلی که بزرگ شدن وحرف منونمیفهمن..مثل بقیه که بزرگ شدن وفکرمیکنن من الکی می گم که باتودوستم..مگه ما باهم دوست نیستیم؟؟پس چراکسی حرفموباور نمیکنه؟

خداچرابزرگاحرفاشون سخت سخته؟مگه اینطوری نمیشه باهات حرف زد...

خداپس ازتمام شدن گریه های کودک گفت:آدم محبوب ترین مخلوق من...چه زود خاطراتش رو به ازای بزرگ شدن فراموش می کنه...

کاش همه مثل تو به جای خواسته های عجیب من روازخودم طلب میکردند...تاتمام دنیا دردستشان بود..کاش همه مثل تومرابخاطر خودم ونه برای خود خاهی شان می خواشتند دنیابرای توکوچک است..بیاتاهمیشه کوچک بمانی وهرگز بززگ نشوی..کودک کنارگوشی تلفن..

درحالی که لبخندبرلب داشت در آغوش خدا به خواب فرو رفت.


faryad بازدید : 14 چهارشنبه 10 مهر 1392 نظرات (0)
مهاجرغرب:
سيامك الياسپور روز چهارشنبه در گفت و گو با خبرنگار ايرنا افزود: روز گذشته در جلسه اي علني با اكثريت اعضاي شوراي اسلامي شهر قصرشيرين، نجفي مهر به عنوان شهردار جديد معرفي شد و پيش تر نيز به مدت دو سال شهردار قصرشيرين بوده است.
وي تصريح كرد: فرآيند تاييد شهردار جديد از سوي مراجع قانوني و ذيصلاح در حال انجام است كه پس از تاييد و طي مراحل اداري، نجفي مهر سكاندار شهرداري و جايگزين شوكتي شهردار سابق اين شهر خواهد شد.
الياسپور گفت: بيش از ۸۵ درصد از مردم خواهان انتخاب نجفي مهر به عنوان شهردار قصرشيرين بودند كه اعضاي شورا نيز به دليل احترام به راي مردم وي را به عنوان شهردار معرفي كردند.
وي اضافه كرد: درخواست اعضاي شوراي اسلامي شهر اين است كه شهردار منتخب، جناحي و سياسي برخورد نكند و نماينده شوراي اسلامي شهر قصرشيرين باشد و توسعه عمران، فضاي سبز و مبلمان شهري را در اولويت كاري خود قرار داده و با تعامل ويژه با مسوولان و اعضاي شورا در خدمت رساني به مردم كوشا باشد.
اين عضو شوراي اسلامي شهر قصرشيرين اظهار كرد: امروز قصرشيرين متاسفانه به گواه تمام مردم و مسوولان جايگاه ويژه قبلي خود را از دست داده است.
وي گفت: قصرشيرين به لحاظ قرار گرفتن بر سر راه عتبات عاليات و به عنوان پيشاني نظام جمهوري اسلامي است لذا هر خارجي كه از مرزهاي غربي وارد كشور مي شود، در اولين نگاه اين شهر را مي بيند و لذا اين شهرستان با داشتن دو مرز رسمي فعال خسروي و پرويزخان و انجام بيشترين صادرات غيرنفتي به عراق، زيبنده نيست كه به اين شكل رها شود.
الياسپور افزود: از فرماندار، نماينده مردم شهرستان در مجلس شوراي اسلامي، امام جمعه و ديگر مسوولان تقاضا داريم كه ديد ملي به اين شهر داشته باشند تا قصرشيرين به شهري تبديل شود كه در خور نظام جمهوري اسلامي باشد، چون قصرشيرين با تمام ناملايماتي كه در جنگ تحميلي متحمل شد، سزوار نيست كه اينك چنين وضعيتي داشته باشد.

faryad بازدید : 9 چهارشنبه 10 مهر 1392 نظرات (0)
بودروم را سرزمين آبي هاي ابدي مي دانند و گفته است كه به جاي آنكه در مكاني غرق در نور بخوابيد ، در اينجا غرق در نور زندگي كنيد. در طول تاريخ ، بودروم هميشه صحنه مبارزه براي حاكميت بر اين ديار بوده است. اين شهر بروي يك شبه جزيره بوجود آمده از ادغام بنا در شرق و غرب با قلعه بلند ، خانه هاي سفيد رنگ رديف شده در كناره هاي دو بندر ، گنبدها و كوچه هاي تنگ منتهي به دريا با كشتي هاي تفريحي كه شهرت جهاني يافته اند و نيز با كارخانه هاي كشتي سازي خود يك سرزمين مشهور شده است.
امروزه بودروم ، همه عناصر و عوامل لازم و قابل انتظار براي يك منطقه توريستي را در خود جمع كرده يكي از مراكز مهم گردشگري است كه در تابستان و زمستان قابل زندگي است. از صاحبان كشتي هاي تفريحي ثروتمند تا گردشگراني كه با بودجه محدود خود از چهار گوشه جهان به اينجا سرازير مي شوند و تعطيلات طولاني تابستاني خود را ميگذرانند ، همه وهمه و با هر بودجه اي انتظارات خود را بر آورده شده مي بينند.


faryad بازدید : 8 چهارشنبه 10 مهر 1392 نظرات (0)

دوستانم سرزنشم می کنند
می گویند:رفته را باید فراموش کرد
که باید با زنده ها زندگی کرد
در جوابشان لبخند می زنم،بلند می شوم
از روی میز برایت چای برمی دارم
می آیم کنار تو،نزدیک پنجره می ایستم
روی پنجه بلند می شوم و صورتت را می بوسم
آن ها بهت زده، نگاهم می کنند!


faryad بازدید : 50 سه شنبه 09 مهر 1392 نظرات (0)


از فقر مینویسم ،با دستهای خالی                              

                           سفره پراست امشب از شامی خیالی.

معتاد زجر بودیم ،باید که می کشیدیم                         

                           خواب غذا می دیدیم از خواب می پریدیم.

دلهای همسایه ها ،برای ما کباب بود                         

                            سارا ولی هنوزم شبها گرسنه خواب بود

با اشک مینویسم ،بابا نان ندارد                               

                          شاید که معجزه شد از اسمان ببارد

دیوارها شعار، مرگ بر فقر دادن                                   

                           صندوقهای خیریه در حد یک نمادن

محکوم به فقر بودیم ، محکوم به فرق و تبعیض               

                         دلخوش به وعدهایی ،از چیزهای ناچیز

از فقر مینویسم، با این که نیست حالی                    

                             این قصه ای حقیقیست ،از دارایی خیالی


تعداد صفحات : 13

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 130
  • کل نظرات : 2
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 37
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 19
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 19
  • بازدید ماه : 19
  • بازدید سال : 24
  • بازدید کلی : 3,332